من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او

ساخت وبلاگ
هشیاری الاهی که در ادبیات و زبان دینی و عرفانی ازآن به معنویت و عشق هم یاد میشود، زمینه و فضای زنده و فعال هستی است. و مادیات در بسترودردرون آن پدیدمی آیندو تغییروتحول می پذیرند. افکار و اندیشه های انسان هم ازآنجاکه انعکاس و تصویر همین مظاهر مادی درفضای ذهن است همه جزو مادیات محسوب میشوند.دردل هرپدیده و موجودی که پدیدمی آید و مخصوصا دردرون انسان یک فضای الاهی و هشیاری خاصی قراردارد که حرکت و تغییروتحول آن پدیده را سامان دهی میکندو به اصطلاح زندگی را درآن جاری و ساری می سازد. این فضای معنوی خاص یا روح درانسان با فضای هشیاری عمومی و هشیاری کل یا خداوند مستقیما درارتباط است و ازآن تغذیه می نمایدودراصل زندگی و زنده بودن و حیات ازآن فرمان میگیردوتابع شرایط و سازوکاراوست.این فضای هشیاری خاص مخصوصا در انسان سیرتحولی داردکه با الهام ازآیه شریفه "انالله واناالیه راجعون" دربدو زندگی دردرون انسان قرار میگیرد و تاپایان دوره حیات او دراین دنیا همراه او خواهدبود و با مرگ انسان دوباره به هشیاری عمومی و خداوند رجعت می نماید.اما انسان این توانمندی را دارد و به مرحله ای ازرشدوتکامل رسیده که در من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 190 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:55

اینطور که من فهمیده ام تورم برای اقتصاد کشور مثل هیجان و استرس است برای بدن.

انسان زنده و سالم باید در فعالیت هایش کمی هیجان و استرس داشته باشد وگرنه مشکلاتی برایش پبش خواهدآمد یا ازرشد طبیعی بازخواهد ماند.

تورم هم در اقتصاد کشور همین نقش را دارد یعنی اگر تورم صفر باشد و یا خیلی زیاد و بیش از حد نرمال باشد موجب التهاب و مشکلاتی در اقتصاد کشور خواهد شد که بایدکنترل شود.

من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : تورم در اقتصاد,تورم در اقتصاد ایران,تورم در اقتصاد یعنی چه, نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 238 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:55

کاش راهی بود برای نجات بشر.کاش راهی بود برای نجات جهان.کاش عاقلان هم عاشق بودند.کاش عاقلان مثل عاشقان یکی بودند.کاش اصلا عاشقان و عاقلان یکی بودند. کاش عاشقان و عاقلان قوی بودند.کاش عاشقان و عاقلان حاکمان ملل بودند.کاش مردم جهان همه یکی بودند.کاش دینداران، همه کافربه دین خود مومن به دین خدا بودند.جنگ و جهل کلا از میان می رفت.فقر و درد و رنج و ظلم و فساد همه کم کم با مادرجهل ام الفساد از میان می رفت.کاش راهی بود برای نجات بشر *  کاش راهی بود برای نجات جهان من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : کاش راهی بود, نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 226 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:55

فرق حقوق بشر اسلامی(عرفان الهی) با حقوق بشر لیبرالیستی مثل فرق عشق است با دانایی.وقتی انسان به چیزی یا مفهومی ایمان می آورد، ازدرون به آن چیز یا مفهوم اعتقاد و تعلق خاطر پیدا میکندو باآن احساس یکی بودن میکندوبه عبارتی دیگر به وحدت میرسد. خلاصه اینکه آن چیز یا آن مفهوم میشودخوداو. اما وقتی انسان چیزی و یامفهومی را باذهن خودارزیابی میکندو به درستی آن پی میبرد، و به اصطلاح به آن علم و آگاهی می یابد، با آن چیز یا مفهوم احساس یکی بودن نمی کند بلکه آن را جدای ازخود میداند و چون آن را جدای از خود میداند حداکثر به آن احترام میگذارد. اما به آن عشق نمی ورزد. فرق ایمان و آگاهی یا عشق و دانایی دراین است که وقتی ما به چیزی آگاهی پیدا می کنیم و آن را درست میدانیم حداکثر به آن احترام میگذاریم و اگرخواستیم آن را رعایت می کنیم، اما به آن عشق نمی ورزیم. اما وقتی به چیزی ایمان می آوریم آن را با خودمان یکی میدانیم و با آن احساس یکی بودن میکنیم و به آن (یعنی به خودمان) عشق می ورزیم.قضیه حقوق بشر لیبرالیستی(غربی) هم همینطور است. حقوق بشر لیبرالیستی(غربی) یک دانایی و آگاهی است که تاثیر آن در ا من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 227 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:55

عشق یعنی خود را دوست داشتن و بس

عشق خودخواهی نیست وقتی خدایت در تو هست

عشق یعنی دیگران با تو برابر مرد و زن

عشق یعنی دم بر نیاوردن در عمل، یعنی سکوت ، کارنیک

عشق یعنی هرچه پیش آمد خوش آمد راضی ام نی اعتراض

عشق یعنی عدالت در مرد و زن

عشق یعنی کم خوردن، کم گفتن، کم خفتن، کم خواستن، راستی نی دروغ


من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : عشق یعنی خودم,عشق یعنی خود را نان کنی,عشق یعنی خودخواهی, نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 218 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:54

من عرف نفسه فقد عرف ربه : هرکس خودرا شناخت خدای خود را شناخته استما کیستیم ؟ ما کیستیم ؟ما عقل و ذهن خود نیستیم عقل و ذهن ما ابزاری است که خداوند در اختیار ما قرار داده تا با آن بتوانیم در این دنیا زندگی کنیم. ما دین خود نیستیم دین ما وسیله ای است که خداوند از طریق پیامبران برای ما فرستاده تا با آن گمراه نشویم. ما بدن خود نیستیم بدن ما وسیله ای است که ما در این دنیا با آن ظاهر شده ایم. ما احساسات و عواطف و هیجانات خود نیستیم هیجانات ما وسیله ای است که ما با آن می ترسیم خشمگین و عصبانی میشویم غمگین و خوشحال می شویم. ما هیچکدام از این چیزهایی که گفته شد نیستیم. اصلا ما چیز نیستیم. پس ما چیستیم ؟ ما نچیز هستیم. یعنی ما از جنس چیز و شی نیستیم. ما از جنس خداوند هستیم. خداوند هم از جنس نچیز یا عدم است. یعنی با هیچ چیزی در این دنیا قابل مقایسه و تشبیه نیست. خداوند ذره ای از خودش را از طریق پدر و مادر و در قالب و لباس این بدن ما به این دنیا فرستاده تا خودش را از طریق ما نمایش بدهد. چرا؟ مانمی دانیم. شاید چون دوست داشته . ما انسانها دارای چهار بعد هستیم :بعد اول : بدن ماست که تقریبا هر 7 تا 10 من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : چهار بعد انسان,چهار بعد کلیدی مدیریت منابع انسانی, نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 196 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:54

مراحل پیدایش من ذهنی با کتاب خواندن و نهایتا تسلیم شدن آناگر یک جلد کتاب بخوانید شاید به کتاب خواندن علاقه مند شوید.اگر دو جلد کتاب بخوانید حتما به کتاب خواندن علاقه مند می شوید.اگر سه جلد کتاب بخوانید به فکر فرو می روید.اگر چهار جلد کتاب بخوانید در خلوت با خودتان حرف می زنید.اگر پنج جلد کتاب بخوانید سیاهی ها را سفید و سفیدی ها را سیاه می بینید.اگر شش جلد کتاب بخوانید نسبت به خیلی عقاید و نظرات بی باور میشوید و به توده های مردم و باورهایشان خشم می گیرید.اگر هفت جلد کتاب بخوانید کم کم عقاید و نظرات جدید پیدا می کنید.اگر هشت جلد کتاب بخوانید در مورد عقاید جدیدتان با دیگران بحث می کنید.اگر نه جلد کتاب بخوانید در بحث ها یتان کار به مجادله می کشد.اگر ده جلد کتاب بخوانید کم کم یاد می گیرید که با کسانی که کمتر از ده جلد کتاب خوانده اند بحث و مجادله نکنید.اگر صد جلد کتاب بخوانید دیگر با کسی بحث نمی کنید و سکوت پیشه می گیرید.اگر هزار جلد کتاب بخوانید آن وقت است که یاد گرفته اید دیگر تحت تاثیر مکتوبات قرار نگیرید و با مهربانی در کنار دیگر مردمان زندگی می کنید و اگر کمکی از دستتان بر بیاید در حق من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 220 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:54

در یک سیستم اصل خود سیستم است بقیه چیزها فرع اند. برای اینکه یک سیستم باقی بماند باید ثبات داشته باشد. بقیه اجزاء سیستم یا سیستم های فرعی زیر مجموعه باید متناسب با شرایط زمانی و مکانی و درراستای تقویت و تحکیم سیستم اصلی تغییر کنندوگرنه سیستم اصلی بتدریج فرسوده و ازبین خواهدرفت.زندگی و حیات خود یک سیستم است که می توانیم آن را سیستم خدا هم بنامیم. در این سیستم خدا یا حیات و زندگی اصل است و بقیه چیزها و یا سیستم ها فرعی اند و باید متناسب با شرایط زمانی و مکانی تغییریابند تا اصل سیستم که خدا و زندگی است باقی بماند.سیستم های فرعی زیرمجموعه سیستم اصلی نیز به تناسب نزدیکی و دوری به سیستم اصلی باید متناسب با شرایط مکانی و زمانی متناسبا کمتروبیشترتغییرکنند. هرکدام ازسیستم های فرعی که لازم است تغییرکندولی مقاومت کند، باعث تنش و فرسودگی خودودیگر سیستم های مرتبط خواهدشد و بسته به اینکه سیستم اصلی تاچه اندازه ثبات دارد، اورا هم تحت تاثیرقرار خواهدداد.پیداکردن اینکه کدامیک ازسیستم های فرعی یک سیستم اصلی و درچه شرایط زمانی و مکانی باید چه تغییری بکند تا هم ثبات سیستم اصلی حفظ شودوهم باعث تقویت و تحکی من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 211 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:54

شاید بتوان گفت تنها عیب دموکراسی این است که دموکراسی از نظر هدایت جامعه به سمت تعالی و عدالت خنثی است. یعنی هر اکثریتی که روی کار بیاید به انحا مختلف به اقلیت های دیگر زور میگوید. و اگرچه موظفند که بر طبق قانون اساسی که میثاق ملی آن کشور است عمل کنند ولی در عمل و اجرا قانون اساسی و سایر قوانین موجود کشور را طوری تعبیر و تفسیر می کنند که بیشترین منافع گروه خود را تامین نمایند. البته هر پیشوند و پسوندی هم که برای دموکراسی گذاشته شود بازهم فرقی نمی کند و در عمل نتیجه همان خواهد شد. تنها یک نوع دموکراسی است که میتواند این مشکل را برطرف نماید و آن دموکراسی پیامبران است. پیامبران در طول تاریخ نشان داده اند که هدف آنها از رهبری جامعه ایجاد عدالت و رشد و تعالی بشر بوده است. و از این رهگذر چیزی برای خود نخواسته اند و به حداقل نیاز ها در زندگی و به ساده زیستی راضی و قانع بوده اند. اما حیف و دوصد حیف که باب رهبری پیامبران در زمین بسته شده است. و متاسفانه اگر هم بسته نشده بود جز اندکی از مردم به آنها روی نمی آوردند و آنها را به رهبری جامعه خود انتخاب نمی کردند. زیرا اکثریت مردم به د من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 195 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:54

همه ما ازروزی که متولد میشویم تا زمانی که می میریم در دایره زندگی قرار داریم یعنی زندگی میکنیم. زندگی خودش یک چیز است ، درکش چیز دیگر. به عبارت دیگر همه ما به چیزی عمل می کنیم و از چیزی پیروی می کنیم که آن چیز نامش زندگی است. اما اگر ازما بپرسند زندگی زندگی چیست هر کداممان یک جواب میدهیم که باهم مغایراست. یعنی درک هر کس از زندگی با درک دیگری فرق میکند. بخواهم روشن تر بگویم زندگی برای هرکس یک جان دارد و یک شکل. جان زندگی که اصل زندگی است و برهمه جانداران و ازجمله انسان مسلط است یکی بیشتر نیست، اما شکل زندگی بسته به آدمش فرق میکنه. به عبارت دیگر شکل زندگی در اختیار ما آدماست ولی اصل و جان زندگی در اختیار ما نیست. در اختیار هیچکس نیست. آزاد آزاد است، واضح تر بگوییم در اختیار خودخودش است.حالا ما اگه خیلی هنر داشته باشیم و بتونیم شکل زندگی مان را آنطوری بسازیم و درست کنیم که با جان زندگی و اصل زندگی در تضاد نباشه و به اصطلاح دریک راستا باشه، ما زندگی را بردیم. یعنی اصل من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 196 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 15:54